English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4507 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
energy intake U ورود انرژی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
pair production U تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
intrinsic energy U انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
sound absorption U خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
import U ورود
infare U ورود
inductions U ورود
entrance fee U حق ورود
entrance fees U حق ورود
induction U ورود
arrival U ورود
entry U ورود
imported U ورود
inning U ورود
importing U ورود
ingression U ورود
arrivals U ورود
ingress U ورود
entrance U ورود
right of entry U حق ورود
entree U ورود
accession U ورود
introit U ورود
importation U ورود
introgression U ورود
appulse U ورود
entrancing U ورود
re entry U ورود
re-entry U ورود
arr U ورود
air inclusion U ورود هوا
admitance U ورود
entrances U ورود
entranced U ورود
homecomings U ورود بخانه
intrant U ورود رسمی
admittance U ورود دخول
importing U مفهوم ورود
homecoming U ورود بخانه
landding U ورود بخشکی
landfall n U ورود بخشکی
when entering U هنگام ورود
data import U ورود داده
cost to entry U هزینه ورود
port of entry U بندرمحل ورود
capital inflow U ورود سرمایه
receipt statement U اعلامیه ورود
reebtry U ورود مجدد
arrival hall U سالن ورود
landfall U ورود بخشکی
landfalls U ورود بخشکی
arrival rate U نرخ ورود
house warming U جشن ورود
house-warming U جشن ورود
house-warmings U جشن ورود
approach ramp U فرازای ورود
data insertion U ورود داده ها
inlets U ورود دخول
on arrival U هنگام ورود
tardiness U تاخیر ورود
import U مفهوم ورود
imported U مفهوم ورود
log in sequrity U ایمنی ورود
arrival hall U سالن ورود
ease of entry U سهولت ورود
landing U ورود بخشکی
landing U ورود به خشکی
landings U ورود بخشکی
landings U ورود به خشکی
inlet U ورود دخول
acetylation U ورود ریشهء
initation U ورود بعضویت
influx U ورود هجوم
due in U در شرف ورود
tokens U بلیط ورود
first in first out U بترتیب ورود
influxes U ورود هجوم
admission U اجازهء ورود
admissions U اجازهء ورود
tokens U اجازه ورود
entry U ورود راهرو
fifo U به ترتیب ورود
first in first out U به ترتیب ورود
inlet time U زمان ورود
advent ظهور و ورود
free entrance U ورود مجانی
input of current U ورود جریان
forcible entry U ورود عدوانی
token U بلیط ورود
token U اجازه ورود
entree U اجازهء ورود
entering angle U زاویه ورود
intervance of third party U ورود ثالث
entry point U نقطه ورود
entry side U جهت ورود
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
law of prior entry U قانون تقدم ورود
infare U مهمانی بمناسبت ورود
inflow of labor U جریان ورود کارگر
lifo U به ترتیب عکس ورود
ingress U حق دخول اجازه ورود
gold import point U نقطه ورود طلا
visa U اجازه ورود به کشوربیگانه
police raid U ورود ناگهانی پلیس
estimated time of arrival U زمان تقریبی ورود
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
coast in point U نقطه ورود به ساحل
visas U اجازه ورود به کشوربیگانه
gangplanks U تخته ورود به ناو
entry plan U طرح ورود به بندر
round-up U ورود ناگهانی پلیس
barrier to entry U منع ورود به صنعت
gate U وسایل ورود ورودیه
gates U وسایل ورود ورودیه
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
fifo U خروج به ترتیب ورود
gangplank U تخته ورود به ناو
nonjoinder U عدم ورود در دعوا
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
last in first out U به ترتیب عکس ورود
hail U اعلام ورود کردن
entrances U ورودیه اجازه ورود
entrances U حق ورود دروازهء دخول
entrancing U ورودیه اجازه ورود
search warrants U حکم بازرسی و ورود
search warrant U حکم بازرسی و ورود
entranced U حق ورود دروازهء دخول
entranced U ورودیه اجازه ورود
hailed U اعلام ورود کردن
hails U اعلام ورود کردن
raid U ورود ناگهانی پلیس
raided U ورود ناگهانی پلیس
raiding U ورود ناگهانی پلیس
raids U ورود ناگهانی پلیس
entrance U ورودیه اجازه ورود
entrance U حق ورود دروازهء دخول
let someone through U اجازه ورود دادن
last in first out U بترتیب عکس ورود
hailing U اعلام ورود کردن
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
house-warming U جشن ورود بخانه تازه
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
to announce one's arrival U ورود خود را اعلام کردن
street inlet U دریچه ورود فاضلاب سطحی
house warming U جشن ورود بخانه تازه
sign-on U ورود به سیستم [رایانه شناسی]
house-warmings U جشن ورود بخانه تازه
gangways U محل ورود و خروج از ناو
gangway U محل ورود و خروج از ناو
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
docl pass U گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
single sign-on U ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
demur U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurring U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
to refuse somebody entry [admission] U اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
burglary U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
Upon his arrival , he delinered a speech . U به محض ورود نطقی ایراد کرد
burglaries U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
immediate U روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
scenarios U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
check-ins U نام نویسی کردن مراسم ورود
pound breach U هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
scenario U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
demurs U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
energy barrier U سد انرژی
low energy U انرژی کم
deenergized U بی انرژی
endrgized U با انرژی
zipped U انرژی
energy line U خط انرژی
isenergic U هم انرژی
high energy U پر انرژی
exergonic U انرژی ده
powered U انرژی
powers U انرژی
Recent search history Forum search
1Potential
2انرژی تشکیل اتیلن
2انرژی تشکیل اتیلن
2انرژی پتانسیل
2انرژی پتانسیل
1compensation depth
2کد ورود تلویزیون جلویز تی وی چند است
2کد ورود تلویزیون جلویز تی وی چند است
1پروانه احداث مولد انرژی خورشیدی در مقیاس کوچک
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com